فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 20 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

آفتاب خندون

خدای بزرگ

به نام خدا فانوس را برمی دارم و به کنار دریا می روم. آسمان بی انتها را می بینم.  آنجا می خوابم و وقتی صبح می شود دستان گرم خورشید من را بیدار می کنم. دیدم یک گل روییده و رفتم بویش کردم. فهمیدم گل لبخند است و خندیدم. وقتی کنار دریا رفتم دیدم یک ماهی مادر دارد با مهربانی کودک اش را بیدار می کند. ستاره های اشک از چشمانم جاری شد و فهمیدم زندگی چقدر زیباست  و خدا چقدر بزرگ است.  ...
28 تير 1391